همانطور که بهترین فیلمهای این استاد وحشت را شمارش میکنیم، بنشینید و به “جرج انگلند” کارگردان فکر کنید.
“وس کریون” که با نوعی ایمان بیش از حد خشن باپتیستی بزرگ شد، ظهورش در ژانر وحشت، خیلی طول کشید، و او در 30 سالگی وارد این عرصه شد. این معلم سابق مدرسه، پس از آن با انجام یک سری کارها خود را به صنعت فیلمسازی نزدیک کرد، و قبل از اینکه یاد بگیرد چگونه شات های فیلم را با هم هماهنگ کند، ابتدا به عنوان پسر پیام رسان مشغول به کار شد. بالاخره، توانست در صنعت پورن نیویورک، (به عنوان ویرایشگر و دستیار تهیه کننده) کاری برای خود دست و پا کند، که پس از آن توانست حداقل یک فیلم به نام “آخرین خانه در سمت چپ” (1972) بسازد. فیلم “زن آتش باز” (The Fireworks 1975 Woman) که امتیاز نویسندگی آن به “ایب اسنیک” رسید، با اینکه دومین کار کریون است که قبل از “تپهها چشم دارند” (1977) ساخته شد، در کارنامه او حتی ثبت هم نشده.
بسیاری از کارگردانان موفق نشدند برای خود شهرتی به دست آورند، اما تخیلات تاریک کریون باعث شد دوستداران ژانر وحشت عاشق او باشند. توانایی او در تغییر ایدههای ذهنی که پیش پا افتادهترین ترسها و اضطرابهای اجتماعی ما را به فیلم تبدیل میکند، به قدری از زمان خود جلوتر بود که صنعت فیلمسازی باید کارهای او را به عنوان اثری متفاوت نمایان میکرد. با وجود دخالتها و آزار و اذیتهای استودیو خصوصاً در فیلمهای “دوست مرگبار” (Deadly Friend 1986) و “نفرین شده” (Cursed 2005)، همکاری کریون در این ژانر سینما به اندازه کافی گسترده بوده است که دوران خاصی را تعریف کند. با پروشات همراه باشید.
آخرین خانه در سمت چپ – The Last House on the Left – 1972
کریون با اولین اثری که خلق کرد، مفهوم اینکه بینندگان برای سرگرمی به تماشای فیلم مشغول میشوند را تغییر داد. “آخرین خانه در سمت چپ” که به طور گستردهای از فیلم “چشمه باکره” (The Virgin Spring 1960) اثر “اینگمار برگمان” الهام گرفته شده، فیلمی است با هدفمندی متناقض است، فیلمی که موضوع اجتماعی سنگین و استخراج تاکتیکهایش مانند ورقههای تکتونیک به هم تصادم میکنند. کریون با فیلمبرداری لطیف، و دوربین خودکار دستی 16 میلی متری، با تفاوتهای گیج کننده در درجه، صحنههای زیاد تجاوز جنسی، کارهای عجیبی که از روی انتقام انجام میشود، و موسیقی عجیب و نامناسب (ملودی تار است؟) توانست خالق اصلی ژانر جدید وحشت در سال 1970 آمریکا باشد.
“تپهها چشم دارند” نیز درست مانند اولین فیلم این کارگردان درباره خصومت طبقات اجتماعی است. داستان درباره یک خانواده آدمخوار و راهزن است که برای خانوادهای از غرب کشور که به سمت کالیفرنیا میروند، کمین کردهاند. کریون که این فیلم را پر زرق و برقتر از “آخرین خانه در سمت چپ” ساخته، در نوع زیبایی شناسی خود تغییر ایجاد کرده، و تصمیم گرفته است صحنهها را به جای خشن بودن، هیجان انگیزتر کند. تکرار میکنم داستان خانوادهای در طبقه متوسط را نشان میدهد که مجبور میشوند به عصیان و خشونت روی بیاورند.
روایتی به سبک سیج، که در جواب محبوبیت “کشتار با اره برقی در تگزاس” (The Texas Chain Saw Massacre 1974) ساخته شده، همچنین داستانی افسانه مانند که کنایاتی ادبی را نیز بیان میکند: شاهکار “سوینی بین” در قرن شانزدهم و “خوشههای خشم” (The Grapes of Wrath) اثر “جان اشتاین بک”. دومین فیلم کریون ویرایشهای زیادی داشته، و بی اندازه خشن و بی منطق است.
نعمت کشنده – Deadly Blessing – 1981
“نعمت کشنده” که به محدوده ژانر اسلشر تجاوز کرد، در میان جامعهای بنیاد گرا و بی اعتقاد به انجیل اتفاق میفتد، و افسانهای ترسناک با شخصیت محوری زن است که تفاوت ژانر در آن شما را گیج میکند، درست مانند “روانی” (Psycho 1960) و “در لباسی خیره کننده” (Dressed to Kill 1980). تهیه کنندگان اصرار داشتند که در صحنه آخر از جلوههای ویژه استفاده شود، و این چیزی بود که هدف کارگردان از خواستههای عصبی، تعصب مذهبی و و تنفر از زنان را متقاعبا تضعیف کرد. البته کریون عقیده نداشت بین فیلم خود و مسائل تربیتی ارتباط زیادی ایجاد کند، و بی شک “نعمت کشنده” هم مانند “زن آتش باز” کشمکشهای خود کریون را با گناهان دینی و رها شدگی هم از لحاظ فرهنگی و هم روانشناختی را نشان میدهد.
کابوس در خیابان الم – A Nightmare on Elm Street – 1984
“کابوس در خیابان الم” اشارهای سورئال به موضوع “گناهان پدر” و کشف اتفاقات تاریکی است که در زندگی شهرنشینی اتافق میفتد، و در زمانی اضطراری ساخته شده است. حالا دیگر اکثریت نوجوانان به فیلمهای ترسناک هالیوود دسترسی دارند. علاوه بر تماشای فیلمها در تئاتر و سینما، به لطف سیستمهای ویدئویی خانگی، میتوانند در خانه هم هر چیزی را که میخواهند تماشا کنند. تماشای این فیلم در خانه یا اتاق مخصوص خودتان تنها باعث میشود رگههای ترس و وحشت ویرانگر آن افزایش یابد، چرا گه داستان درباره قاتل کودک کش، “فردی کروگر” میباشد. دسیسه غیرواضح کریون از کابوس، و زندگی بیداری– چیزی که به عنوان واقعیت انعطافی شناخته میشود– زمینهای تند و آتشی به ژانر فرعی اسلشر اضافه میکند. فیلمی بسیار تاثیرگذار، که کل یک نسل از فیلمهای خلاقانه این ژانر، میتوانند ادعا کنند که فرزندان خیابان الم هستند.
مار و رنگین کمان – The Serpent and the Rainbow – 1988
“مار و رنگین کمان” از فیلم غیرتخیلی این دانشجوی دیرینه شناسی هاروارد یعنی “وید دیویس” اقتباس شده، او در سفر خود به هایتی، به جایی رفت که درباره مؤلفههایی مانند “پودر افسونگر زامبی” تحقیق میکنند. این فیلم یکی از ماجراجوییهای “ایندیانا جونز” است که در واقعیت انجام شده. اگر کس دیگری این موضوع را در دست میگرفت، چیزی زمخت و بی احساس را در خروجی تحویل میداد، اما کریون به خوبی از جنبه شکنجه گر و هیجان انگیز آن استفاده میکند– این اولین باری است که او برای ساخت فیلم به خارج از کشور سفر کرد، و بیشترین حد بودجهای که تا به حال داشته را شامل بود. به عنوان تصویری از کشوری ویران شده که تقریباً همه جور سرکوب و خشونتی را تحمل کرده، این کارگردان شباهتهای زنندهای بین افسانههای زامبی محور کاراییب و کشوری پر افتخار که توسط استعمارگران و دیکتاتورها به خاک و خون کشیده شد را نشان میدهد.
تاثیرات بی چالش و زننده تلویزیون بر ذهنهای تأثیرپذیر چیزی است که باعث شد “شوکر” ساخته شود. در حالی که دنیا “هوریس پینکر” (میچ پیلگی) را به عنوان “فردی کروگر” بعدی میشناسد، کمدی کنایی کریون چیزی است که نشان میدهد اگر فیلمهای ژانر وحشت، ترسناک نباشند، و دیالوگهای مسخره داشته باشند، و شخصیت ترسناک داستان را بیشتر به یک سرگرمی تبدیل کنند تا فردی وحشتناک، چه اتفاقی رخ خواهد داد. امروزه این فیلم به پخش تمرینی “کابوس جدید” (New Nightmare 1994) شباهت دارد. میتوان آن را به عنوان توهنی به دیالوگهای بی معنی و فیلمهای زیادی که از “فردی” ساخته میشود هم تلقی کرد. انرژی پر زرق و برق و فراز و نشیبهای کنایی “شوکر” در لحظات پایانی، در دنیای تلویزیونی که پر از قهرمانان مسخره سوارکار و ابرقهرمانان دارای قدرتهای هیولایی شده، و تمام داستانهای خود را از کارتونها و پخشهای زنده الهام میگیرد نشان میدهد. “شوکر” خود را احمقانه جلوه میدهد، اما از آنچه که میبینید هوشمندانهتر است.
مردم زیر پله – The People Under the Stairs – 1991
تلههای مسخره و بازیهای سادیستی پای ثابت بیشتر فیلمهای وس میباشند. “مردم زیر پله” فیلمی با موضوع وحشت درباره قایم موشک بازی است که در آن پسری (براندون آدامز) در خانهای زندان مانند که پر از افراد نژاد پرست و خواهر و برادران آدمخوارش است (دوقلوها “اورت مک گیل” و “وندی رابین” که نقش خود را به صورت پانتومیم بازی میکنند) زندگی میکند.
پشت پرده نوسازی شهری به عنوان پاکیزگی اجتماعی که مستقیماً بر جوامع آفریقایی- آمریکایی تأثیر گذاشت، چیزهایی هستند “مردم زیر پله” را به تجسم اجتماعی کریون از جامعه آمریکا تبدیل کردهاند. افسانهای دلسوزانه و ضد سرمایه داری، که با حضور کودکان در آن، یکی از دوست داشتنیترین شاهکارهای کریون است.
کابوس جدید وس کریون – Wes Craven’s New Nightmare – 1994
آخرین کابوس در سال 1991 به ما اطمینان بخشید که “فردی” مرده است، اما خالق شیطانی رؤیا بار دیگر او را بازگرداند، اما این قسمت به قسمت سوم آن “جنگجویان رؤیایی” (Dream Warriors 1987) مربوط نیست. “کابوس جدید” یک شاهکار جدی و رادیکالی است (این فیلم سریع و بدون داشتن تیتراژ آغاز میشود)، که در آن “هدر لانگنکمپ” را میبینم که به لانه یک خرگوش وارد میشد، اینجا که فردی رسماً با “کارول ایان” “هدر در خیابان الم” خداحافظی میکند، کروگر شخصیت “مارچ هیر” را به خود میگیرد، و “مت هاتر” و “ملکه قرمز” همگی به یک شخصیت تبدیل میشوند. فیلمی با تکنیکهای عالی اضطراب وحشیانه و صفتهای پست مدرنیته که راه را برای “جیغ” باز کرده، و بر جایگاه وحشت در فرهنگ عامه انتقادی گسترده را نشان میدهد.
جیغ – Scream – 1996
هرگز خشونت بخش قشنگ یا لذت بخش دنیای وس نبوده و نیست و غیراخلاقی، زننده و مخصوص اختلال میباشد. او هرگز باور خود را گم نکرد، و با قبول نکردن فیلم “سگهای انباری” (Reservoir Dogs 1992) به شهرتش پشت پا زده، و از توجه زیاد “تارانتینو” به استفاده از شکنجه در فیلمهایش فاصله گرفت.
“جیغ” فیلمی هجو آمیز است که با درخواست یک روانی برای پرستار بچه آغاز میشود. ابتدا با وادار کردن بینندگان به پیشبینی با آنها بازی میکند، و ناگهان با صحنهای که در آن “گوست فیس” به سینه “کیسی بکر” (درو بریمور) چاقو میزند، موش و گربه بازی هیجان انگیز آنها را متوقف میکند. خوشحالی و جست خیز این روانی به صورت وارونه در تصویر نشان داده میشود: غم و اندوه اشکهای قربانی، قاتلی که با چاقو او را میترساند (که به برتری مرد و حقارت اشاره دارد)، سپس احساس ضعیف، و بیهوده زن برای جنگیدون و فرار کردن. حالت فیلم به طور کلی تغییر میکند. این نشانهها احساسی و اخلای، چیزی است که از کریون یک هنرمند برانگیزاننده احساس میسازد.
“چشم قرمز” که فیلمی متفاوت است، و با دیگر فیلمهای معمولی فرق دارد فیلمی مهیج و کاملاً جذاب است که با سرعت نفسگیر و بازی عالی “ریچل مک آدامز” و “کیلین مورفی” به حد اعلای خود میرسد. این داستان تا حدی به کارهای “هیچکاک” شباهت دارد، درباره یک زن تاجر (مک آدمز) غافل است که به نقشه دیوانه وار تروریستی تبهکار چرب زبان (مورفی) وارد میشود. اتفاقات فیلم پس از حادثه 11 سپتامبر اتفاق میفتد، و مبارزه بین دو جنس است که دیگر تواناییهای متفاوت این کارگردان را نمایش میدهد. تماشای شخصیت خوش فکر و پر دل و جرعت مک آدامز که باعث میشود همه چیز برای شخصیت تبهکارانه و از خود راضی مورفی تغییر کند، لحظات خوب و پرهیجانی را برایتان به ارمغان میآورد.
امیدواریم از مطالعه این مقاله لذت برده باشید. منتظر شنیدن نظراتتان هستیم!
دانلود فیلم...
ما را در سایت دانلود فیلم دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : موزیک دان filmi بازدید : 186 تاريخ : شنبه 30 فروردين 1399 ساعت: 20:50